کد خبر: ۱۲۹۱
۰۷ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

بی‌بی ‌طاهره، مادر عروس و دامادهای «دریادل» است

13سال است که عروس‌ودامادها او را می‌شناسند. 13سال است که اجازه نداده است عروس یا دامادی برای جهیزیه یا خرج عروسی ناامید از در خانه‌اش برود. درباره بی‌بی‌طاهره صحبت می‌کنیم. مادربزرگ کوچه بهارنو بهجت23. کسی که تا به امروز اگر گاهی خودش و اطرافیانش را فراموش کرده است، انجام کار خیر را هرگز. او بزرگ‌شده همین محله، یعنی دریادل، است و به قول همسایه‌هایش به گردن محله حق بسیار دارد. پیر و جوان او را دوست دارند و وقتی نشان خانه‌اش را می‌پرسی، از چند کوچه‌ آن‌طرف‌تر نشانی‌اش را می‌دهند.

 13سال است که عروس‌ودامادها او را می‌شناسند. 13سال است که اجازه نداده است عروس یا دامادی برای جهیزیه یا خرج عروسی ناامید از در خانه‌اش برود. درباره بی‌بی‌طاهره صحبت می‌کنیم. مادربزرگ کوچه بهارنو بهجت23. کسی که تا به امروز اگر گاهی خودش و اطرافیانش را فراموش کرده است، انجام کار خیر را هرگز. 

او بزرگ‌شده همین محله، یعنی دریادل، است و به قول همسایه‌هایش به گردن محله حق بسیار دارد. پیر و جوان او را دوست دارند و وقتی نشان خانه‌اش را می‌پرسی، از چند کوچه‌ آن‌طرف‌تر نشانی‌اش را می‌دهند. داستان کارهای خیری که بی‌بی‌طاهره انجام می‌دهد، به 13سال پیش بازمی‌گردد. آن زمان که پسرش در عین ناباوری فوت کرد. این هفته و در این گزارش به بهانه روز ازدواج گفت‌وگویی خواهیم داشت با بی‌بی‌طاهره محله دریادل تا او برایمان از کارهای خیر بی‌شمارش بگوید.


طاهره، فرزند میرزاآقا

طاهره رستگارمقدم‌حجار نودساله برای آن شد بی‌بی، که پدرش میرزای محله بود و همه احترامش را داشتند. بعد از فوت پدرش ادامه‌دهنده راه او در کارهای خیر شد. پدرش سنگ‌تراش بود و مادرش خانه‌دار. 

حافظه‌اش زیاد به یادآوری دوران و روزهای کودکی‌اش یاری نمی‌دهد، اما وقتی از او درباره پدرومادرش می‌پرسم، در جوابم می‌گوید: راستش را بخواهید چیزی به یاد نمی‌آورم. چون صحبت امروز و دیروز که نیست، صحبت 80سال پیش است. فقط به یاد می‌آورم پدرم میرزا بود. خیلی در محله احترام داشت. همه او را دوست داشتند و همیشه در خانه‌مان به روی همه باز بود.

 پدرم مرد خوب و خیری بود. جوان‌تر که بودم، همه می‌گفتند رفتارم شبیه پدرم است

 پدرم مرد خوب و خیری بود. جوان‌تر که بودم، همه می‌گفتند رفتارم شبیه پدرم است. پدرم هیئت هم داشت و ماه‌های عزا یک پای ثابت هیئت بود؛ هیئت حجارهای مشهد. دسته‌های بزرگ و روضه‌های بزرگ راه می‌انداخت.


شادی نگاه عروس‌ها را دوست داشتم

بی‌بی‌‌طاهره جوان‌تر که بود، یعنی آن زمان که هنوز پسرش فوت نکرده بود، با خوی و خصلتی که از میرزا به ارث برده بود، کارهای خیر می‌کرد. انگیزه‌اش را دیدن برق شادی در نگاه نوعروسان بیان می‌کند و می‌گوید: وقتی آن برق شادی را در نگاه عروس آبرومند ببینی که جهیزیه‌دار شده است، انگار صاحب دنیا هستی. 

من همیشه برای دیدن آن برق شادی در نگاه عروسان هرکاری کرده‌ام. آن‌هایی که دانسته یا نادانسته در خانه من را پیدا کردند، همیشه روی چشم من جا داشتند. من همیشه با خود می‌گفتم طاهره، خدا تو را سر راه این دختران گذاشته است، پس هرکاری می‌توانی، انجام بده!


حسابش را خدا بهتر می‌داند

بی‌بی‌طاهره مادر ده‌ها دختر سر سفره عقد شده و مادر خرج ده‌ها مراسم عروسی بوده است. وقتی از او حساب و شمار کارهای خیرش را می‌پرسم، فقط در یک جمله جوابم را می‌دهد: «خدا حسابش را بهتر می‌داند.»

او معتقد است کارهایی که تا به امروز انجام داده «نه برای راضی کردن دیگران، بلکه برای خدا و برای بنده خدا بوده است.» به همین دلیل هرگز برای گرفتن عوضش از خدا شمار کارهایش را روی برگه ننوشته است. زیرا اعتقاد دارد «خدا بهترین حسابگر است.»


این در و آن در زدن برای تهیه جهیزیه

وقتی بی‌بی‌طاهره در حال جفت‌وجور کردن وسیله برای نوعروسان یتیم و بی‌بضاعت است، پسرانش هم بیکار نمی‌نشینند. 4پسر در قید حیات دارد که همیشه کمک‌هایشان بیشتر از کمک‌های در و همسایه است. بی‌بی طاهره آن‌قدر بی‌سروصدا این کار را انجام می‌دهد که وقتی وانتی برای بردن جهیزیه می‌آید، آن وقت همه متوجه می‌شوند آن روزی که بی‌بی‌‌طاهره را با وجود بیماری در بازار دیده بودند، برای چه منظور بوده است. 

با این همه، بی‌بی طاهره «اصرار دارد که نامش تنها در این کار خیر نزد خدا ثبت شود.» او در کوچه‌ای زندگی می‌کند که در بین اهالی به کوچه مادربزرگ‌ها معروف است. همین چند «خواهرگفته» هر هنری داشته باشند، همراه با عروسانشان انجام می‌دهند.

سمانه خزائی‌فر یکی از همسایه‌های کوچه است که همیشه سعی می‌کند در کارهای خیر بی‌بی‌طاهره همراهش باشد. می‌گوید: خدا عمر باعزت به حاج‌خانم بدهد. همیشه واسط انجام کارهای خیر است. در این کوچه همه منتظرند که او اعلام کند برای عروسی جهیزیه می‌خواهد یا برای بیماری دارویی. همه با خوش‌حالی کمک می‌کنند. 

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44